English with Saman



سلام.


توي اين پست ميخوام در مورد قسمت هاي مختلف يک ساختمون صحبت کنم. يک ساختمون ميتونه شامل حياط، باغ يا باغچه، بالکن، راه پله و . باشه. حالا چنتا مثال ميزنم.


کلمه: سقف. انگليسي: ceiling. تلفظ: سِيلينگ. مترادف: roof. مثال: The palace is famous for its painted ceilings


کلمه: کف زمين. انگليسي: floor. تلفظ: فِلور. مترادف: level, stage. مثال: A polished wooden floor


کلمه: آشپزخونه. انگليسي: kitchen. تلفظ: کيچِن. مثال: Sam went into the kitchen to make a pot of tea


کلمه: اتاق خواب. انگليسي: bedroom. تلفظ: بِدروم. مثال: A hotel with 50 bedrooms


کلمه: باغ. انگليسي: garden. تلفظ: گاردِن. مترادف: yard. مثال: He is outside in the garden


کلمه: گاراژ. انگليسي: garage. تلفظ: گِراژ. مثال: My car is at the garage


همچنين ميشه بخش هاي ديگه اي رو هم مثل راه پله(staircase)(اِستِيرکِيس)، بالکن(balcony)(بَلکِني) و حمام و دستشويي(bathroom)(بَثروم) نام برد.


هر کلمه رو چنبار تکرار کنيد و سعي کنيد براي خودتون هم مثال بزنيد تا بهتر ياد بگيريد.


خب. به نام خدا.


اولين بحث مهمي که توي زبان انگليسي مطرحه اينه که نياز نيست حتما هزار تا هزار تا لغت حفظ کنيد. دليلش م اينه که يک نفر هر چقدر هم که لغت بلد باشه هميشه حداقل يک لغت ديگه پيدا ميشه که بلد نباشه و همچنين اين که اين لغات فرار هستن و بعد از يک مدت از ذهن آدم ميرن. پس بهترين روش يادگيري چيه؟


معمولا براي يادگيري هر لغت بهتره از جملات و مثال ها استفاده کنيد. همچنين بهتره چنتا مترادف و متضاد اون لغت رو هم ياد بگيريد تا اون لغت توي ذهنتون باقي بمونه. چنتا مثال ميزنم تا براتون بهتر مشخص بشه:


کلمه: House


هَوس :تلفط


 جايگاه - سراي - خانه - منزل :معني


مترادف: Home, Abode


مثال:


1) We met at Alison"s house.


2) Why don"t you all come over to our house for coffee?


همانطوري که ديديد با اين کار ماندگاري يک لغت بيشتر مي شود و همچنين مي توان لغات بيشتري را هم معني با لغت موردنظر ياد گرفت. در روزهاي آتي لغات بيشتري آموزش داده خواهد شد.


سلام. توي يکي از پستاي قبلي راجب قسمت هاي مختلف يک ساختمان صحبت کردم. حالا امروز ميخوام راجب وسايلي که توي هر خونه هست صحبت کنم. وسايلي مثل مبل، تلويزيون، يخچال و . هميشه جلوي چشم ما هستند و اينکه معني انگليسي اونا رو هم بدونم خيلي ميتونه مفيد باشه. تقريبا هر خونه اي به چند بخش مثل اتاق خواب، آشپزخونه و . تقسيم ميشه.در ادامه اين بخش ها آورده شده.


1. اتاق پذيرايي(living room)(ليوينگ روم)


کلمه: مبل. انگليسي: sofa, furniture, couch. تلفظ: کَوچ، فِرنِچِر، سُفا. مثال: I helped him choose the furniture for his house


کلمه: قفسه کتاب. انگليسي: bookcase. تلفظ: بوک کِيس. مثال: I found this book in your bookcase


کلمه: تلويزيون. انگليسي: TV. تلفظ: تي وي. مثال: Wow your TV has a big screen


2. اتاق ناهارخوري(dining room)(داينينگ روم)


کلمه: ميز. انگليسي: table. تلفظ: تِيبِل.مثال: The food was served on the table


کلمه: صندلي. انگليسي: chair. تلفظ: چِر. مثال: She was sitting on the wooden chair


3. آشپزخانه(kitchen)(کيچِن)


کلمه: کابينت. انگليسي: cabinet. تلفظ: کَبِنِت. مثال: Her kitchen"s cabinet was pink


کلمه: يخچال. انگليسي: fridge. تلفظ: فِريج. مثال: The fridge was stocked with food and drink


کلمه: اجاق گاز. انگليسي: stove. تلفظ: اِستُو. مثال: A pot of soup simmering on the stove


4. سرويس بهداشتي(bathroom)(بَثروم)


کلمه: آينه. انگليسي: mirror. تلفظ: ميرِر.مثال: He spends hours in front of mirror


کلمه: توالت. انگليسي: toilet. تلفظ: تُيلِت. مثال: He flushed the toilet


کلمه: دستشور. انگليسي: sink. تلفظ: سينک. مثال: I washed my hands on the sink


کلمه: وان حمام. انگليسي: bathtub. تلفظ: بَث تاب. مثال: We have a bathtub in our bathroom


کلمه: حمام. انگليسي: shower. تلفظ: شَووِر. مثال: I take a shower every day


5. اتاق خواب(bedroom)(بِدروم)


کلمه: کمد لباس. انگليسي: dresser. تلفظ: درِسِر. مثال: There are so many clothes in my dresser


کلمه: تخت. انگليسي: bed. تلفظ: بِد. مثال: My bed is so soft


کلمه: موکت. انگليسي: rug. تلفظ: راگ. مثال: I don"t have a rug in my room


کلمه: چراخ خواب. انگليسي: lamp. تلفظ: لَمپ. مثال: I usually turn on the lamp when I want to sleep


براي يادگيري بهتر کلمه هاي گفته شده رو با خودتون بصورت مداوم تکرار کنيد چون کلمات بسيار کاربردي اي هستن.


سلام. امروز ميخوام راجب اينکه چطوري يک فعل رو تبديل به اسم کنيم صحبت کنم. توي فارسي به اين صورت هست که مثلا به کسي که نقاشي ميکنه ميگيم "نقاش" يا به کسي که نجاري ميکنه ميگيم "نجار".


توي انگليسي به اين صورت هست يک در آخر فعل ها يک "er" يا "r" اضافه ميکنن. به عنوان مثال "paint" يعني "نقاشي کردن" و "painter" يعني "نقاش". در ادامه چنتا مثال ميزنم.


فعل: drive. تلفظ: دِرايو. معني: رانندگي کردن. اسم: driver. معني: راننده


فعل: write. تلفظ: رايت. معني: نوشتن. اسم: writer. معني: نويسنده


فعل: work. تلفظ: وُرک. معني: کار کردن. اسم: worker. معني: کارگر


فعل: design. تلفظ: ديزاين. معني: طراحي کردن. اسم: designer. معني: طراح


فعل: play. تلفظ: پلِي. معني: بازي کردن. اسم: player. معني: بازيکن


فعل: sing. تلفظ: سينگ. معني: خواندن. اسم: singer. معني: خواننده


فعل: listen. تلفظ: ليسِن. معني: گوش دادن، شنيدن. اسم: listener. معني: شنونده


همونطوري که ديديد فعل هايي که حرف آخرشون "e" هست، براي تبديل کردنشون به اسم فقط حرف "r" رو بهشون اضافه ميکنيم و بقيه فعل ها حرف "er".


براي خودتون مثال هاي بيشتري پيدا کنيد و باهاشون جمله بسازيد تا بهتر ياد بگيريد.


سلام. امروز ميخوام راجب مکان ها و ساختمون هايي که توي شهرمون هست چنتا کلمه رو بهتون ياد بدم. توي هر شهر جاهاي مختلفي مثل ايستگاه اتوبوس، موزه، کتابخونه و . وجود داره. مسلما دونستن اسم اين مکان ها خيلي مهم و کاربرديه. حالا ميخوام اين کلمات رو نام ببرم.


کلمه: ايستگاه اتوبوس. انگليسي: bus station. تلفظ: باس اِستِيشِن.


کلمه: ايستگاه قطار. انگليسي: train station. تلفظ: ترِين اِستِيشِن.


کلمه: استاديو. انگليسي: stadium. تلفظ: اِستِيديِم.


کلمه: پارک. انگليسي: park. تلفظ: پارک.


کلمه: پاساژ خريد. انگليسي: mall. تلفظ: مال.


کلمه: موزه. انگليسي: museum. تلفظ: ميوزيِم.


کلمه: فرودگاه. انگليسي: airport. تلفظ: اِيرپورت.


کلمه: بيمارستان. انگليسي: hospital. تلفظ: هاسپيتال.


کلمه: کتابخانه. انگليسي: library. تلفظ: لايبرِري.


کلمه: دانشگاه. انگليسي: university. تلفظ: يونيوِرسيتي.


کلمه: ميدان. انگليسي: square. تلفظ: اِسکووِر.



کلمه: کلانتري. انگليسي: police station. تلفظ: پِليس اِستِيشِن.


و البته خيلي جاهاي ديگه م ممکنه وجود داشته باشه که الان توي اين ليست نيست. اين کلمه ها رو با خودتون تکرار کنيد و توي جمله بکار ببريد تا بهتر يادتون بمونه.


سلام.


امروز ميخوام توي اين پست درباره اسم هاي مفرد و جمع توي انگليسي صحبت کنم. توي فارسي براي جمع کردن اسم ها معمولا يا از "جمع مکسر" استفاده ميشه يا از کلمه "ها".


توي انگليسي براي اين کار به آخر اسم هاشون يک حرف s يا es اضافه ميکنند. چنتا مثال با هم ببينيم:


اسم: blog. تلفظ: بِلاگ. جمع: blogs. مثال: I saw some blogs about english language on internet


اسم: movie. تلفظ: مووي. جمع: movies. مثال: She watched all Johnny Depp"s movies


اسم: story. تلفظ: اِستوري. جمع: stories. مثال: My friend always tell me stories about his adventures


حالا خودتون کلمات ديگه اي پيدا کنيد و تبديل به جمع بکنيد. براي خودتون مثال هم بزنيد تا بهتر توي ذهنتون بمونه.


سلام. امروز ميخوام راجب حال استمراري و اينکه چطور بايد يک فعل رو تبديل به حال استمراري بکنيم صحبت کنم.


حال استمراري يعني کاري که در حال حاظر در حال انجام هست و براي يک مدتي ادامه داره. اين مثال رو ببينيد: من دارم تلويزيون ميبينم. اونا دارن ورزش ميکنن. داره بارون ميباره.


اين مثال ها يعني اينکه يک کاري شروع شده و همچنان ادامه داره.


براي اينکه توي انگليسي يک فعل رو تبديل به حال استمراري کنيم به صورت زير عمل ميکنيم:


be + verb(simple) + ing


يعني اول افعال be + حالت ساده ي فعل + ing


5 نوع فعل be  داريم: am, is, are, was, were


البته was و were براي گذشته هستند و در اينجا فقط درباره ي am و is و are صحبت ميکنيم. حالا به مثال هاي زير توجه کنيد:


1) Wear --> I am wearing a sweater.(I"m wearing a sweater.)


2) Shave --> You are shaving.(You"re shaving.)


3) Take --> He is taking a bath.(He"s taking a bath.)


4) Rain --> It is raining.(It"s raining.)


5) Watch --> We are watching TV.(We"re watching TV.)


6) Exercise --> They are exercising.(They"re exercising.)


با دقت به مثال هاي بالا توجه کنيد و براي خودتون هم مثال هاي مختلف بزنين تا با مفهوم "حال استمراري" به خوبي آشنا بشين.


 


سلام. توي اين پست قراره راجب جملات منفي و مثبت صحبت کنم. اين نوع جملات چيزايي هستن که توي فارسي دائما داريم ازشون استفاده ميکنيم. مثلا: من امروز باشگاه ميرم. من فردا باشگاه نميرم. البته مسلما خودتون توي فارسي ميدونين اينا رو :)


حالا اگه بخوايم توي انگليسي اين نوع جملات رو بکار ببريم چطور؟


براي ايجاد جملات مثبت که نيازي به تغيير توي جمله نيست، يعني کافيه از خود فعل استفاده کنيد (توي هر حالتي مثل گذشته، حال، آينده، گذشته ي استمراري و .). به مثال هاي زير توجه کنيد:


Saman was going to apologize for his behaviors.


Fatemeh needed to think more.


Saturday was a really good day.


همونطوري که ديديد توي دو تا جمله ي بالا از حالت مثبت فعل استفاده شد. حالا وقتي بخوايم جملات رو منفي کنيم معمولا از کلمه هايي مثل not و do not و will not و . استفاده ميکنيم. فعلا راجب منفي کردن فعل هاي گذشته صحبت ميکنم. براي منفي کردن اين فعل ها يا از not يا did not استفاده ميشه. به مثال هاي زير توجه کنيد:


Saman was not going to apologize for his behaviors. (Saman wasn’t going to apologize for his behaviors.)


Fatemeh did not need to think more. (Fatemeh didn’t need to think more.)


Saturday was not a good day. (Saturday wasn’t a good day.)


همونطوري که ديديد بعضي جاها از not و بعضي جاها از did not استفاده شد. حالا اين سوال پيش مياد که چه زماني از کدوم بايد استفاده کنيم. وقتي تو جمله از فعل هاي کمکي مثل was و were استفاده ميکنيم براي منفي کردن فقط نياز به not داريم. زماني که از فعل هاي کامل مثل need و drink و run و sleep و . استفاده ميکنيم براي منفي کردن بايد did not رو بکار ببريم. با فعل هاي کاملي که مثال زدم براي خودتون جمله مثبت بسازين و بعد منفيش کنين تا قشنگ توي ذهنتون موندگار بشه.


 


سلام. توي اين پست قراره راجب اسم ميوه هاي مختلف صحبت کنم. مسلما ميوه چيزيه که در طول روز خيلي استفاده مي کنيم و اينکه اسمشون رو بدونيم خيلي ميتونه مهم و کاربردي باشه. توي ليست زير تا جايي که ميشد اسم اکثر ميوه ها رو آوردم و البته شايد بعضي ها رو هم از قلم انداخته باشم. به اسم هاي زير توجه کنيد:


کلمه: سيب. انگليسي: apple. تلفظ: اَپِل


کلمه: پرتقال. انگليسي: orange. تلفظ: اُرِنج


کلمه: موز. انگليسي: banana. تلفظ: بِنانا


کلمه: ليمو. انگليسي: lemon. تلفظ: لِمِن


کلمه: آناناس. انگليسي: pineapple. تلفظ: پاينَپِل


کلمه: انگور. انگليسي: grape. تلفظ: گرِيپ


کلمه: گلابي. انگليسي: pear. تلفظ: پيِر


کلمه: زردآلو. انگليسي: apricote. تلفظ: اَپريکات


کلمه: هلو. انگليسي: peach. تلفظ: پيچ


کلمه: کيوي. انگليسي: kiwi. تلفظ: کيوي


کلمه: هندوانه. انگليسي: watermelon. تلفظ: واتِر مِلون


کلمه: خربزه. انگليسي: melon. تلفظ: مِلون


کلمه: انجير. انگليسي: fig. تلفظ: فيگ


کلمه: توت فرنگي. انگليسي: strawberry. تلفظ: اِستِرابِري


کلمه: تمشک. انگليسي: raspberry. تلفظ: رَزبِري


اين کلمه ها رو با خودتون مدام تکرار کنيد. همچنين براي کمک به يادگيري بهتره با هر کدوم از اين کلمه ها براي خودتون جمله بسازيد.


سلام. توي يکي از پستاي قبلي راجب حال استمراري توضيح داده بودم. توي اين پست ميخوام درباره ي گذشته ي استمراري صحبت کنم.


گذشته ي استمراري يعني کاري که توي گذشته و توي يک بازه ي زماني انجام شده. اين مثال رو ببينيد: من داشتم تلويزيون ميديدم. ديروز داشت برف ميباريد. تلفن داشت زنگ ميخورد.


توي همه ي اين مثال ها کاري داشت انجام ميشد که براي يک مدتي طول کشيد.


براي اينکه توي انگليسي يک فعل رو تبديل به گذشته ي استمراري کنيم به صورت زير عمل ميکنيم:


be + verb(simple) + ing


يعني اول افعال be + حالت ساده ي فعل + ing


همونطوري که قبلا هم گفتم، 5 نوع فعل be  داريم: am, is, are, was, were و اينکه am و is و are براي حال هستند. پس در اينجا فقط درباره ي was و were صحبت ميکنيم. حالا به مثال هاي زير توجه کنيد:


1) Wear --> I was wearing a sweater.


2) Shave --> You were shaving.


3) Take --> He was taking a bath.


4) Rain --> It was raining.


5) Watch --> We were watching TV.


6) Exercise --> They were exercising.


اين مثال ها رو براي "حال استمراري" هم زده بودم و حالا همون مثال ها رو براي "گذشته ي استمراري" آوردم. وقتي با مفهوم "گذشته ي استمراري" آشنا شدين براي خودتون هم مثال بزنين تا بهتر توي ذهنتون بمونه.


سلام. توي يکي از پستاي قبل راجب اسم ميوه ها صحبت کردم. حالا توي اين پست قراره راجب اسم يکسري سبزيجات و خوارکي هاي مربوط به آشپزي صحبت کنم. مسلما اينجور چيزا رو در طول روز خيلي استفاده مي کنيم و دونستن اسمشون خيلي مهمه. توي ليست زير تا حد ممکن چيزايي که يادم بود رو آوردم. به اسم هاي زير توجه کنيد:


کلمه: تخم مرغ. انگليسي: egg. تلفظ: اِگ


کلمه: پياز. انگليسي: onion. تلفظ: آنيِن


کلمه: سيب زميني. انگليسي: potato. تلفظ: پِتِيتُ


کلمه: گوجه. انگليسي: tomato. تلفظ: تِمِيتُ


کلمه: فلفل. انگليسي: pepper. تلفظ: پِپِر


کلمه: لوبيا. انگليسي: bean. تلفظ: بين


کلمه: هويج. انگليسي: carrot. تلفظ: کِرِت


کلمه: کلم. انگليسي: cabbage. تلفظ: کَبِج


کلمه: کاهو. انگليسي: lettuce. تلفظ: لِتِس


کلمه: ذرت. انگليسي: corn. تلفظ: کُرن


کلمه: بادمجان. انگليسي: eggplant. تلفظ: اِگپِلَنت


کلمه: کرفس. انگليسي: celery. تلفظ: سِلِري



کلمه: سير. انگليسي: garlic. تلفظ: گارليک



مثل هميشه براي يادگيري بهتر کلمه ها رو با خودتون تکرار کنيد و توي جمله بکار ببريد.



تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

scubafabricaas روز نوشته های یک بانوی شاغل business-man Designing آموزش های همگانی پرسش مهر98 EVERYTHING ABOUT COMPUTERS Lisa لوازم قنادی بهروز